غربت

میخواهم پرواز کنم

 

دلم شکسته ترین شاخه ی درخت خداست

 

دل شکسته ی من نیز چون خدا تنهاست

به غربت دل من هیچ دل نمی سوزد

 

مباد هیچ کسی را دلی چنین که مراست

میان آینه ی چشمهای من قدری

 

بخند ! جلوه ی مهتاب نیم شب زیباست

به وقت فاصله، لبخند تو پلی ست عظیم

 

که بی گذشتن از این پل، عبور بی معناست

مگر که گام نهی در حریم کوچه ی ما

 

همیشه باز ، نگاه تمام پنجره هاست

نگاهت ، از سر من دست بر نمی دارد

 

چه فتنه ایست که در چشمهای تو پیداست ؟

سری به سینه بنه ، ژاله باش داغ مرا

که دل ، شقایق پژمرده ای در این صحراست

 



+نوشته شده در جمعه 5 اسفند 1390برچسب:,ساعت14:8توسط نادیا | |