اشک

میخواهم پرواز کنم


اگه همه ی دنیا ابر بشه بباره....

بازم...

سرعت اشکای من از بارون هم زیاده....

بسه نبار بارون...

بذار چشام بباره....


+ دختری در باران رفت....

خاک اورا ربود...

و چشمان مادر هنوز هم می بارد....

بیشتر از ابرها....

سخت تر از باران...

و اکنون می خواند تمام وجودش با آهنگ باران...

او نمی آید هرگز...

کاش میشد زندگی را شست...

با نم نم باران...

و زیر آفتاب پهن کرد...

تا غبار تلخی ها پاک شود...

آه که زندگی تکرار تلخ  تلخیهاست ...



+نوشته شده در جمعه 25 فروردين 1391برچسب:,ساعت20:1توسط نادیا | |